ونوس امیدوار؛ شهروندخبرنگار
با چشمانی نمناک و بغضی که هر لحظه ممکن است بترکد، در حال جمع کردن وسایل و بستن چمدانهاست. حال و روز خوشی ندارد، اما با این وجود باید حواسش کاملا جمع باشد تا چیزی را از قلم نیندازد، زیرا این سفر مهاجرتی بیبازگشت است. مهاجرت از سرزمین آبا و اجدادی با دهها سال خاطره و دلبستگی به خشت خشت خانهای که با جان و دل ساخته شده است، تنها به این دلیل که مسلمان نیست و شهروند درجه دو محسوب میشود.
در حالی که آخرین روزهای زندگی در ایران را میگذراند و به زودی عازم ارمنستان است، اما هنوز هم از بازگو کردن دلایلی که در نهایت او را مجبور کردند به این مهاجرت اجباری تن دهد، بیمناک است، به همین دلیل از نام مستعار «آیدین» برای معرفی خودش استفاده میکند.
***
آیدین که ۴۵ سال سن دارد و نقاشی و مجسمهسازی را در کودکی در کنار پدر و پدربزرگش شروع کرده و تا به امروز هم از همین راه امرار معاش کرده است، میگوید: «تا پیش از این جوان بودم و شهروند درجه دو بودن را راحتتر تحمل میکردم، اما حالا که سنی ازم گذشته و صبر و تحملم کمتر شده است و از طرف دیگر بچههایم بزرگ شدهاند و یواش یواش میخواهند وارد بازار کار شوند، دیگر تحمل این وضعیت را ندارم و به ناچار راضی به مهاجرت شدم.»
در قانون اساسی ایران تنها پیروان چهار دین به رسمیت شناخته شدهاند، اما آزادیها و حق شهروندی اقلیتهای رسمی نیز تنها بنا به آنچه در اصل ۱۳ این قانون عنوان شده است به آزادی در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود محدود میشوند. ولی وقتی پای برابری در انتخاب شغل، تحصیل و دیگر آزادیهای مدنی به میان میآید «مهر اقلیت دینی بودن» بر پیشانیات پررنگ میشود و بر اساس یک قانون نانوشته هیچ جایی در دستگاهها، سازمانهای دولتی، مناصب تصمیمگیری و وکالت نداری و حتما باید وارد برخی مشاغل آزاد شوی.
آیدین با اشاره به این که این روزها مدارس و کلیساهای ارامنه یکی پس از دیگری تعطیل میشوند و جمعیت این گروه دینی در کشور با کاهش نگرانکنندهای مواجه شده است، میافزاید: «به عنوان نمونه، بر اساس اسناد موجود پیش از انقلاب اسلامی ایران و آمارهای سرشماری سال ۱۳۴۵، حدود ۳۲۰ ارمنی در مشهد زندگی میکردند، اما پس از انقلاب ۱۳۵۷ و بر اساس آمار سال ۱۳۶۵، آمار این گروه مذهبی به ۲۱۰ نفر رسید. این روند کاهش جمعیت تا سالهای اخیر همچنان ادامه داشت. به طوری که در حال حاضر ارامنه به صورت کامل از این شهر رخت بر بستهاند و کلیسای حضرت مریم به عنوان اصلیترین کلیسای مشهد که در سال ۱۹۴۱ بنا شده و به ثبت ملی نیز رسیده، به صورت کامل تعطیل شده و تمامی اشیا و نمادهای آن به موزه مردمشناسی ارامنه در تهران منتقل شدهاند.»
یکی دیگر از نشانههای کاهش جمعیت ارامنه ایران تعطیلی گسترده مدارس و مراکز آموزشی آنهاست که بر نگرانیهای این گروه دینی افزوده است.
جمعیت یهودیان ایرانی نیز پس از انقلاب کوچک و کوچکتر شده است. فشار جمهوری اسلامی بر یهودیان باعث شده است تا بسیاری از آنها مهاجرت و زندگی در خارج از سرزمین خویش را برگزینند.
«لی لی» از ارامنه تهران و به شغل عکاسی مشغول است. او که تمام سالهای عمرش را در این شهر زندگی کرده است و علاقه زیادی هم به فرهنگ ایرانی و ارمنی خود دارد، کاهش شمار همکیشانش در کشور را یکی از دغدغههای این روزهای خود عنوان کرده است و میگوید: « تا یک دهه پیش حدود ۱۷ مدرسه و مرکز آموزشی ارمنی در تهران دایر بودند، اما در حال حاضر شمار این مراکز به هفت مورد محدود شده است.»
این موضوع نشاندهنده شتاب روزافزون مهاجرت ارامنه ایران به سایر کشورها، به ویژه ارمنستان و آمریکاست. زیرا که در شرایطی که تورم و فشار اقتصادی فزاینده زندگی تمامی مردم ایران را فراگرفته، عرصه برای گروههای دینی غیرمسلمان، از جمله ارامنه که با محدودیتهای زیادی در فعالیتهای اقتصادی مواجه هستند، تنگتر از همیشه شده است.
او با تاکید بر این که ارامنه در برپایی آیین و سنتهای مذهبی در ایران به جز فعالیتهای تبلیغی و ترویجی، با محدودیت جدی مواجه نیستند و به همین دلیل مشکلی در این باره نداریم، ادامه میدهد، «مشکل از آنجا شروع میشود که ما باید خودمان سرمایه کسبوکار داشته باشیم و نمیتوانیم انتظاری از دولت داشته باشیم. زیرا هر جا برای استخدام برویم و در فرم گزینش گزینه غیرمسلمان را علامت بزنیم، اولین شرط استخدام را زیر پا گذاشته و حق داشتن شغل اداری و دولتی را از خود گرفتهایم.»
جمعیت ارامنه، به عنوان بزرگترین گروه مسیحیان ایران، در حال حاضر کمتر از پنجاههزار نفر است، در حالی که شمار این گروه دینی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ حدود ۲۵۰ هزار نفر بود.
محدودیت در آزادیهای فردی و اجتماعی دیگر دلیل مهاجرت اقلیتهای دینی از جمله ارامنه است که باعث شده است طرفداران این آیین، به ویژه جوانان، خود را شهروند درجه دو به شمار آورند و زندگی در یک کشور دیگر را به ماندن در سرزمین خود ترجیح دهند.
«روبن» که در دانشگاه تاریخ خوانده است و مطالعات گستردهای در این زمینه دارد، میگوید: «ارمنیها نقش پررنگی در تاریخ، فرهنگ و هنر این کشور ایفا کردهاند، اما متاسفانه طی دهههای اخیر به شدت مورد بیمهری واقع شدهاند.»
او به نوشتههای «هویک میناسیان»، پژوهشگر، مورخ و نویسنده مشهور ارمنی، اشاره میکند که در یکی از کتابهایش نوشته است: «ارامنه ۵۶ شغل و صنعت را نخستین بار به ایران آوردند. از معماری و جواهرسازی و تراشکاری گرفته تا نخستین آژانس مسافربری و کارخانه سوسیسکالباسسازی و... .»
«همچنین بیش از یکصدوپنجاه بنای عظیم و باشکوه در تهران از جمله کاخ دادگستری، کاخ سعدآباد، تالار وحدت، موزه ایران باستان، کاخ مرمر، فرودگاه مهرآباد و... توسط معماران ارمنی ساخته شدهاند. علاوه بر معماری و صنعت، ارمنیها در هنر و ورزش هم حرفهای زیادی برای گفتن دارند. "ساموئل خاکچیان" و "واروژ کریم مسیحی"، از کارگردانان مطرح سینما، ارمنی هستند. با این وجود ما با محدودیتهای زیادی که آیین اسلام برای پیروانش تعیین کرده است، مواجه هستیم. این موضوع برای اغلب جوانان نسل امروز قابل پذیرش نیست.»
روبن میگوید: «به عنوان مثال، در ماه رمضان هر کسی با هر دین و آیینی که باشد، همچون مسلمانان، در خیابان حق خوردن چیزی را ندارد. ماه محرم هم که میشود پیروان هیچ کدام از ادیان حق برپایی مراسم عروسی و شادی را ندارند. این موضوع در کنار حجاب اجباری و بیکاری فراگیر عرصه را بر شهروندان ارمنی به ویژه جوانان تنگتر کرده است.»
مطالب مرتبط:
۲۴ آوریل سالگرد نسل کشی ارامنه
مسیحیان اهواز در ویرانه نیایش می کنند
مسیحی خوب، مسیحی بد: مصائب مسیحیان فارسیزبان به روایت یک کشیش
آمار تکان دهنده آزار مسیحیان در سال ۲۰۱۹: کشته شدن دو هزار و ۹۸۳ مسیحی به خاطر اعتقادشان
قبرستان «ارامنه» آبادان، یکی دیگر از میراث فراموش شده این شهر